داستان آموزنده (تفاوت فرهنگی)
ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهره اش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل می گیرد و سر میز می نشیند، سپس یادش می افتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند می شود تا آنها را بیاورد، وقتی برمی گردد، با شگفتی مشاهده می کند که یک مرد سیاه پوست، احتمالا اهل آفریقا (با توجه .به قیافه اش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست! بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس می کند. اما به سرعت افکارش را تغییر می دهد و فرض را بر این می گیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم
جوان آفریقایی نیز با
توضیح پائولو کوئلیو:
من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم می کنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار می کنند و آنها را افرادی پایین مرتبه می دانند. داستان را به همۀ این آدم ها تقدیم می کنم که با وجود نیت های خوبشان، دیگران را از بالا نگاه می کنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند. چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیش داوری ها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل احمق ها رفتار کنیم؛ مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر می کرد در بالاترین نقطۀ تمدن است، در حالی که آفریقاییِ دانش آموخته به او اجازه داد از غذایش بخورد.
درباره این سایت